بود تا مصرف كننده مجبور نباشد دايما باطري هاي قلمي را عوض كند و اين مهم تر از
كاهش ولتاژ بنظر ميرسيد چراكه اساسا كاهش مصرف انرژي از اواسط قرن بيستم در وسايل
مصرف كننده بعنوان يك ضرورت بحساب ميامد. بحران نفت و انرژي باعث شد تا در طراحي
تمامي لوازمي كه مصرف كننده انرژي بودند چنان سخت گيرانه بازنگري شود (البته در
كشورهاي غربي) كه با ورود سيستم كم مصرف تر، دستگاه سالم قبلي الزاما درسته دور
انداخته ميشد!
اختراع باطري هاي قابل شارژ قدم فوق العاده بزرگي بود كه در بالا بردن كارايي لوازم
همراه برداشته شد. از نظر رواني يك كاربر لوازم همراه، حاضر است تا بيست برابر هزينه را
براي يك باطري قابل پرشدن را بپردازد و هربار مجبور نباشد از باطري هاي يكبار مصرف
متفرقه كه معلوم نيست چقدر كار ميكند استفاده كند.
پردازنده رايانه در حد
نسبتا كمي مصرف برق دارد ولي مجموعه مدارات مرتبط كه يك رايانه را تشكيل ميدهند
جريان بسيار زيادي را طلب ميكنند. يك رايانه هزاران قطعه الكترونيكي به علاوه چندين
موتور و هواكش و چندين پردازنده (حداقل دو پردازنده) دارد كه نياز به چندين نوع
ولتاژ (دو ولتاژ منفي و چهار ولتاژ مثبت) و با شدت جريان بعضا بالايي داشته بخصوص
كه اخيرا كارت هاي تصويري طراحي و ببازار آمده كه سهم عمده اي از انرژي تهيه شده
توسط منبع تغذيه طلب ميكند. و در صورت عدم تامين و يا حتي تثبيت آنها با اخلال و يا
عدم كاركرد صحيح و اي بسا با سوختن بخشي از آن مواجه خواهيم شد. (البته بحث عدم
كاركرد درست، بنظر صحيح تر ميايد تا سوختن، كه خيلي ها مطرح ميكنند.)
نكته اي كه در ارتباط با منابع تغذيه
رايانه قابل ذكر است اينست كه تا |