موس آنچنان اشتياقي را در بازارياب هاي
ماكروسافت ايجاد كرد كه از روي ذوق زدگي
آنرا موش نامگذاري كردند چراكه در فرهنگ غرب،
موش مظهر زبل بودن و هوشمنديست و سيم
دراز و نازك و ظاهري با همان قد و قامت هم مويد اين نامگذاري شد.
شايد اگر اين مسائل نبود نامي كه روي موس گذاشته ميشد "فرمان" (كماند يا
كنترل)
بود نه موش!!
جالب اينكه حتي وقتي ايرانيان خواستند نام ايراني روي آن بگذارند نام
موشواره را
گذاشتند؟! كه اصلا جا نيفتاد و همان فرمان شايد بهتر جا مي افتاد.
موس هاي ابتدايي داراي سه
دكمه بود كه
دكمه وسط براي پيمايش (اسكرول) صفحه بود و
بعدا بشكل چرخ درآمد كه در واقع همان
دكمه بود و با چرخيدن، بتعداد زياد
دكمه ميزد.
ظاهر بدنه موس هم كاملا
قرينه بود تا هم چپ دست ها و هم راست دست ها بيكسان از آن بتوانند
استفاده كنند بخلاف الان كه گويي چپ دست ها فراموش شده اند مثلا در
5 دكمه
اي
ها دو
دكمه اضافي را سمت چپ گذاشتند تا با انگشت شصت كار
كند ولي قبلا يكي سمت چپ و ديگري سمت راست بود.
موس اوليه داراي توپ لاستيكي در زير قرار داشت كه سنگين وزن بود و
حسگر حركت موس
را تحريك ميكرد، دايما اين توپ كثيف ميشد و با خود غبار وارد دستگاه ميكرد و |